-
سال جدید
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1385 13:23
عیدمن دیدن روی گل توست باز سالی جدید باز ترانه بهاران باز طراوت طبیعت باز شکو فایی گلها ی زیبا اما برای من تنها فراق
-
سال جدید
سهشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1385 13:20
عیدمن دیدن روی گل توست باز سالی جدید باز ترانه بهاران باز طراوت طبیعت باز شکو فایی گلها ی زیبا اما برای من تنها فراق
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 اسفندماه سال 1384 20:16
علی جون از اینکه اعلا م کردی بر میگر دم ممنون ولی من متا سفانه سرم شلو غه و مشکل دارم تا کی بر گردم خدا می دونه تا بعد خدا حافظ همگی سال جدید را پیشا پیش تبریک می گو یم
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اسفندماه سال 1384 19:35
ایهاالناس فکر نکنید من رفتم خواهم آمد
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 بهمنماه سال 1384 20:35
به امید دیدن تو لحظه ها رو می شمارم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 بهمنماه سال 1384 20:35
به امید دیدن تو لحظه ها رو می شمارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1384 19:33
ماه محرم را به شیعیان تسلیت می گویم
-
می شوم دختر آب
جمعه 7 بهمنماه سال 1384 22:57
می شوم دختر آب می شوم همسر سرو می روم تا دل کوه می برم از بی ابر می روم تا باغ سبز عاطفه می شوم همبازی صد قاصدک می روم تا روستای عاشقی می نشینم باز بر اسب خیال در میان دشتهای باصفا می روم تا باز بر گردم ز شور می روم خالی شوم از بغض ها می روم در آسمان بی کران همره صدها کبوتر می شوم میروم تا گنبدباک رضا نغمه الله اکبرمی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1384 18:59
-
دیوانه
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1384 15:01
ما را به جرم عاشقی دیوا نه خواندند عشق خدا در سینه را افسانه خواندند کاخ رفیع قلب را در درهم شکستند بیغوله های عقل را کاشانه خواندند
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 بهمنماه سال 1384 07:37
آیا هرگز شنیده ای که زنان در آری و نه به لب دارند عیب خود را عیان نمی سارند راز دار و خموش و مکارند آری من هم زنم زنی که دلش در هوای تو میزند پروبال دوستت دارم ای خیال لطیف دوستت دارم ای امید محال فروغ فرخ زاد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 بهمنماه سال 1384 19:44
زندگی قصه ی تلخیست که تکرار شود بشت با زن به چنین قصه و افسانه برو دلم گرفته بشدت گرفته حال نوششتن ندارم اما خیلی دوست داشتم که با یک نفر حرف می زدم اما نه بهتره صبور باشم چون همیشه تو این شرایط انسان حرفای رو میگه که بعدا بشیمون میشه خوب همین اندازه هم یکم سبک شدم بس تا بعد خدا حافظ
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 بهمنماه سال 1384 15:02
افسانه عشق تو شدم آه و دریغا ترسم که نمانم منو افسانه بماند
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 دیماه سال 1384 21:47
تو چه کردی با دل من
-
ترانه
جمعه 30 دیماه سال 1384 19:58
تو که رفتی ولی قلبم هنوزم یکه وتنهاست به امید با تو بودن دایما تو فکر فرداست گر چه پزمرد گل رویم ولی ولی یاد تو جونه هنوز این دل شیدا واسه تو ترانه خونه تو که رفتی ولی عکست توی قاب دل نشسته هنوزم دیده به راهه چشای بی روح و خسته میشینه کنار اسمم هنوزم اسم قشنگت رو غبار روی شیشه توی دونه های بارون روی ساقه ی درختا رو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 30 دیماه سال 1384 13:44
-
سلام
جمعه 30 دیماه سال 1384 08:49
سلام جمعه ی خوب وخوشی داشته باشید آ سمان زندگیتان آبی آبی باشد دیروز موفق نشدم عید سعید غدیر را تبریک بگویم اما امیدوارم به همه خوش گدشته باشد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 دیماه سال 1384 07:31
-
با تو
سهشنبه 27 دیماه سال 1384 22:16
با تو ترانه می شوم پر ازفسانه می شوم به روی شاخه امید با تو جوانه می شوم همدم آب و آینه همدم نور می شوم پر از شکوه و عا طفه غرق سرور می شوم نه در زمان نه در مکان عین خیال می شوم نه آمدن نه رفتنی فرض محال می شوم
-
سرود زندگی
سهشنبه 27 دیماه سال 1384 12:24
با تو سادگی را می بینم و الهام می گیرم از رنگها از نقشها از حضور بودن والهام می گیرم از قطره های باران از گل های نیمه شکفته از های وهوی باد در تو آهنگ زیستن موج می زند و من می خوانم با این آهنگ سرود زندگی را خنده های تو جوانه های شادی است دستان تو صفای بهاران دارد چشم های تو چشمه های عشفند ومن از این چشمه ها سیراب و...
-
دلبری تازه به بر دارد عشق
جمعه 23 دیماه سال 1384 23:02
از می باده تهی گشتم وسرمست ز عشق اه بینی چه ثمر دارد عشق جان من سوخت در این راه ولی می دانم جگری سوخته تر دارد عشق رنگ و بویش متفاوت شده است گوایا دلبری تازه به بر دارد عشق
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 23 دیماه سال 1384 19:38
من که افسونگر افسانه دلها بودم آتشی ریخت به جانم که خود افسانه شدم
-
مسابقه
پنجشنبه 22 دیماه سال 1384 13:38
سلام چون سوتفاهمیبیش نیاد به عرضتون برسونم که شعر کمند عشق از من نیست ولی هر کس حدس زد که شاغر این شعر کیه نظر بده جایزهاش هم یک بارکلا و صد آفرین مطاع بزرگان ایران زمینه تا بعد خدا حافظ
-
کمند عشق
چهارشنبه 21 دیماه سال 1384 19:26
عشق را باز اندر آوردم به بند کوشش بیهوده نامد سودمند عشق دریایی کرانه ناپدید کی توان کردن شنا ای هوشمند کودکی کردم ندانستم همی از کشیدن تنگتر گردد کمند
-
آمدو افسانه ای گشت و فسرد
چهارشنبه 21 دیماه سال 1384 07:27
من نمی خواهم بگو یند این وآن آمدو افسانه ای گشت و فسرد من نمی خواهم بدانند مردمان در درونم کودک احساس مرد من نمی خواهم بدانند آینه با من و با خنده ام بیگانه است من نمی خواهم بگویند او زنی ساده یا مجنون و یا دیوانه است من نمی خواهم بدانند قلب من شیشه ای بود و به دست او شکست من نمی خواهم بگو یند عاشقی در کنار آینه تنها...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 دیماه سال 1384 21:13
سلام عید سعید قربان را به تمام مسلمین جهان تبریک می گویم وآرزو می کنم که خواهش های غلطمان را اولین قربانی قراردهیم
-
زندگی
سهشنبه 20 دیماه سال 1384 07:58
گاهی اوقات زندگی چهره ی واقعی خود را به انسان نشان می دهد و گاهی انسان چهره واقعی خود را به زندگی در هر حال آن چیز که نمایان می گردد چهره ی واقعی است خواه زشت و خواه زیبا خواه دلنشین و نمکین خواه مشمیز کننده گاهی داغ سوختگی یا یک سالک بد ترکیب این صورت زیبا را چنان چندش آور می کند که روی بر می گردانی و از دیدن این...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 19 دیماه سال 1384 16:32
سلام امروز خیلی حالم گرفته است حوصله نوشتن ندارم سبد تنهاییم بر شده از اندوه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 دیماه سال 1384 16:26
رو گلبرگ خیالت یک قطره ام ز شبنم که شب میاد میشینه صحبم میگه خدا فظ
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 15 دیماه سال 1384 10:48
سلام