آسمان آبی

ادبی ـ هنری

آسمان آبی

ادبی ـ هنری

سلام

سلام

سلام به صمیمیتی کنک وتبسمی بنهان

سلام به کلامی نهفته وسلام به سکوتی کویا

با تو ام ای دوست ای هم اتاقی

جکونه عاطفه درلحظه ها کم شد

وعشق در تکابوی زندکی

جکونه فراموش کردیم که دستها نیاز به نوازش دارد

ومحبت نیاز به ابراز

جکونه در هیاهوی شهر أرام کرفتیم

وخود را به دست فراموشی سبردیم

أیا برای به دست أوردن یک دل سرمایه هنکفتی لازم است

أ یا توانایی ما به اندازه هدیه یک لبخند نیست

 

 

 

 

من بودم وتو

و دلهایمان   دو آینه رو بروی هم

ومحبت میان آن دو و خطی تا بینها یت  از تصویرهای انعکاس یافته

و یک سنگ در یک دست

آ ه قلب من شکست

و تو ماندی ویک تصویر در یک آینه

غبار أینه دل شکسته شد امروز

برای بودن با تو همین بس است یار

سلام

بعد از ظهر فوق العاده ای داشتم  بعد از ۱۶ سال دوتا از بهترین دوستهایم رو ملاقات کردم

به قول بروین دل بی دوست دلی غمکین است