یکی دو روزه که تمام فکر وذکرم دنبال اشتباه های مردمه
راستش تا حالا به بعضی مسایل دقیق فکر نکرده بودم شایدم چون هیچ ارتباط خاصی با اونها نداشتم
به نظر شما وقتی یک فرد توی یک محله ی بی خود بدنیا می یاد دوستاشو یک مشت لات و لوت تشکیل می دن از ۷ سالگی شروع به کشیدن سیگار می کنه از ۱۰ سالگی درس و مشق و ول می کنه وتو ۲۰ سالگی همه جور خلاف و بدون اینکه هنوز معنی دقیق خلاف و بدونه تجربه کرده
تقصیر با کیه؟ خانواده که پول کافی برای زندگی توی محله های بهترو نداشتن؟دوست و رفیقاش که همه لنگه ی خودشن ؟یا نمی دونم هزار چیز دیگه؟
جالبه یکی از این مادر مرده ها با تواضع تمام میگفت هر کسی مسیوله زندگی خودشه و نباید اشتباهاتشو تقصیر دیگران بندازه
ولی جالب تر از اون آقای خیلی خیلی با کلاس وپول داره که تو سنه۳۶سالگی هنوز با نازو نوازش مامی جون از خواب بیدار میشه ساعتشو نگاه می کنه خمیازه می کشه توی رختخوابش وول می خوره بلند میشه مبایلشو چک میکنه با ناز وغر به ما می میگه من دیشب ساعت ۳ خوابیدم چرا منو زود بیدار کردی؟ مامی جون میگه عزیزم اینقدر پای ماهواره نشین از ساعت ۱۱ بابات از شرکت زنگ میزنه که زودتر بری
حالا بماند که همه جور خلاف رو هم این نو گل بهار توی زر ورق با کلاسی تجربه کردن و پول تو جیبشون هم از کجا تامین میشه
ولی جالبه که وقتی می پرسی برای چی بعضی ها به خلاف کشیده میشن با غرور تمام میگه خدارو شکر من تا حالا پاک زندگی کردم ولی هر کسی مسیول کار خودشه
حالا به نظر شما چی ؟ هر کسی مسیول کار خودشه؟ یا باید برای دیگران هم جواب پس بده؟
تو رفتی و من آن زمان فقط گریستم
گل همیشه جاودان
در آن خزان بی فروغ
تو رفتی و شدی گلی
میان باغ سبز عشق
دوباره آمده خزان گل همیشه سبز من
دلم هوای باغ کرده است
مرا ببر به باغ سبز
به باغبان خود بگو
اگر که نیست او گلی
صدای آب میشود
طنین باد میشود
برای غنچه های نیمه باز حصار باغ میشود
مرا ببر به باغ سبز
به باغبان خود بگو
که یک دل شکسته از خزان هوای باغ کرده است
به باغبان خود بگو