آسمان آبی

ادبی ـ هنری

آسمان آبی

ادبی ـ هنری

می شوم دختر آب

 

می شوم دختر آب

می شوم همسر سرو

می روم تا دل کوه

می برم از بی ابر

 

می روم  تا باغ سبز عاطفه

می شوم همبازی صد قاصدک

می روم تا روستای عاشقی

می نشینم باز بر اسب خیال

 

در میان دشتهای باصفا

می روم تا باز بر گردم ز شور

می روم خالی شوم از بغض ها

 

می روم در آسمان بی کران

همره صدها کبوتر می شوم

میروم تا گنبدباک رضا

نغمه الله اکبرمی شوم

 

دیوانه

 

ما را به جرم عاشقی دیوا نه خواندند

عشق خدا در سینه را افسانه خواندند

کاخ رفیع قلب را در درهم شکستند

بیغوله های عقل را کاشانه خواندند