آسمان آبی

ادبی ـ هنری

آسمان آبی

ادبی ـ هنری

مسابقه

سلام

چون سوتفاهمیبیش نیاد به عرضتون برسونم که شعر کمند عشق از من نیست ولی هر کس حدس زد که شاغر این شعر کیه نظر بده

جایزهاش هم یک بارکلا و صد آفرین مطاع بزرگان ایران زمینه

تا بعد خدا حافظ

کمند عشق

 

عشق را باز اندر آوردم به بند

کوشش بیهوده نامد سودمند

عشق دریایی کرانه ناپدید

کی توان کردن شنا ای هوشمند

کودکی کردم ندانستم همی

از کشیدن تنگتر گردد کمند

آمدو افسانه ای گشت و فسرد

من نمی خواهم بگو یند این وآن      آمدو افسانه ای گشت و فسرد

من نمی خواهم بدانند مردمان       در درونم کودک احساس مرد

 

من نمی خواهم بدانند آینه           با من و با خنده ام بیگانه است

من نمی خواهم بگویند او زنی        ساده یا مجنون و یا دیوانه است

 

 من نمی خواهم بدانند قلب من      شیشه ای  بود و به دست او شکست

من نمی خواهم بگو یند عاشقی               در کنار آینه تنها نشت

 

من نمی خواهم  بدانند آفتاب                  از سرای خانه ی من بر کشید

من نمی خواهم  بگویند مرغ عشق            سر میان خانه ای دیگر کشید

 

من نمی خواهم بگویند آتشی                آمد وافتاد در کاشانه اش

من نمی خواهم بگوییند آی آی            این نشانی هست از ویرانه اش