در باغ عشق حاجت فصل بهار نیست دیدار گل چه سود ز مانی که یار نیست
آهنگ رفتن است نوای دل غمین ذوقی برای ماندن این بی قرار نیست
در دل شکست جام بلورین آرزو حتی برای دیدن او انتظار نیست
با گل بگو که دست دگر تو به کرده است بهر امان شاخه نیازی به خار نیست