دیروز هوای وطن عطر دگرداشتو بو خون نمی داد همه ی بچه های محله مان بجای شعر جدید و ناب ! بابا خون داد ترانه بابا آب داد سر می دادن چرا که می دانستن هرجا که آب باشد ابادانی هم هست . آیا فرزندان ایران زمین روزی این ترانه را زمزمه خواهند کرد ؟
نمی دانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا ؟ شاید خطاکردم ... و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی ، نمی دانم چرا ؟ باکی ... ؟ کجا رفتی ؟ ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید ، ولی رفتی و بعد از رفتنت ، رسم محبت در غمی خاکستری گم شد ، ولی رفتی و بعداز رفتنت انگار کسی حس کرد، که من بی تو ، هزاران بار در لحظه خواهم مرد ----------------------------------- افسانه ی عزیز، سلام.راستش بابت این همه تاخیر واسه آپ کردن عذر می خوام و جدا نمی دونم کامنتی که گذاشتم جبرانش می کنه یا نه؟اما هنوز میشه به دلی به وسعت دلت امیدوار بود.اینو مطمئنم. اینکه اینقدر حواست به وبلاگت هست برام شیرینه،مثه عوض کردن لوگوت.به هر حال.من که بهت حسودیم شد. ------------- با تو الهام می گیرم از گل های نیمه شکفته!و چه شیرین است آنگاه که نفس های این پیامبران امید با نفیر باد در هم می آمیزد و تو مجذوب ندایی می شوی که در بطن این سکوت فریاد می زند: «او روزی می آید» -- دلت شاد
امضا:مرد یخی
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
دیروز هوای وطن عطر دگرداشتو بو خون نمی داد همه ی بچه های محله مان بجای شعر جدید و ناب ! بابا خون داد ترانه بابا آب داد سر می دادن چرا که می دانستن هرجا که آب باشد ابادانی هم هست .
آیا فرزندان ایران زمین روزی این ترانه را زمزمه خواهند کرد ؟
نمی دانم چرا رفتی؟ نمیدانم چرا ؟ شاید خطاکردم ... و تو بی آنکه فکر غربت چشمان من باشی ، نمی دانم چرا ؟ باکی ... ؟ کجا رفتی ؟ ولی رفتی و بعد از رفتنت باران چه معصومانه می بارید ، ولی رفتی و بعد از رفتنت ، رسم محبت در غمی خاکستری گم شد ، ولی رفتی و بعداز رفتنت انگار کسی حس کرد، که من بی تو ، هزاران بار در لحظه خواهم مرد
-----------------------------------
افسانه ی عزیز،
سلام.راستش بابت این همه تاخیر واسه آپ کردن عذر می خوام و جدا نمی دونم کامنتی که گذاشتم جبرانش می کنه یا نه؟اما هنوز میشه به دلی به وسعت دلت امیدوار بود.اینو مطمئنم.
اینکه اینقدر حواست به وبلاگت هست برام شیرینه،مثه عوض کردن لوگوت.به هر حال.من که بهت حسودیم شد.
-------------
با تو الهام می گیرم از گل های نیمه شکفته!و چه شیرین است آنگاه که نفس های این پیامبران امید با نفیر باد در هم می آمیزد و تو مجذوب ندایی می شوی که در بطن این سکوت فریاد می زند: «او روزی می آید»
--
دلت شاد
امضا:مرد یخی