دلم شوق پریدن داشت آری
دو چشمم میل دیدن داشت آری
دو دستم در میان سبزه زاران
هوای غنچه چیدن داشت آری
بهاران را و باران را ندیدند
صفای کوه ساران را ندیدند
طراوت بود جاری در درو دشت
ولی کوران بهاران را ندیدند
بجای نظر بر خار کردند
میان قلبها دیوار کردند
تمام سروها را سر بریدند
ز چوبش چوبه های دار کردند
دلم از شوق آن هنجار افتاد
چو کاهی کز سر دیوار افتاد
غم ودردو فغان وزردی رنگ
چو اشکم بر گل رخسار افتاد
سلام
سال نو رو بهتون تبریک میگم
سالی سرشار از موفقیت داشته باشین
شعر بهاری خیلی قشنگی
ادم رو یاد طبیعت میاندازه
موفق باشین
سلام
سال نو مبارک
خوب نوشتی بهتر از خیلی ها