آسمان آبی

ادبی ـ هنری

آسمان آبی

ادبی ـ هنری

آسمان آبی

 

در کتار آینه عکس تو را دیدم

در هیاهوی باد صدای تو را شنیدم

در زلال آب به باکی تو بی بردم

و در خنده های کودکم مهربانی تو را احساس کردم

و در قلب خویش تو را یافتم

 

با تو غم ها فراموش می شوند

با تو زخم ها التیام می یابند

با تو درد ها تسکین می گیرند

وباتو زندگی رنگ دیگر می یابد

 

دیگر فراموشت نمی کنم

و قلب خود را صندوقچه ای قرار می دهم

وبرای همیشه تو را مانند یک جواهر در آن نگه داری می کنم

 

 

 

              سلام

وقتی نور می آید وقتی ظلمت می رود آسمان آبی می شود آبی آبی

آسمان را آبی می خواهم آبی آبی

نظرات 1 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 4 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:54 ب.ظ http://irnewcinema.persianblog.com

سلام. شعر خیلی قشنگیه. خوش به حال اونی که این شعر براش سروده شده. .... بهم سر بزنی خوشحال می‌شم....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد